دیشب باخبر شدیم یکی از دوستانمان بوسیله پدر زن سابقش به قتل رسیده که همه ی اطرافیان را شوکه و بهت زده کرد.
یک عمل فوق العاده وحشیانه صورت گرفت.
مقتول (هادی) در شهر محمد اباد از توابع زابل در حال پیاده روی بوده که ناگهان پدر زن (دهباشی) و برادر زن سابقش از یک دستگاه ماشین در حالی که در دست پدر زن اسلحه ی شکاری بوده و در دست برادر زن چماغ پیاده می شوند. ابتدا برادر زن با چماغ به هادی حمله برده که با مقاومت هادی روبرو شده و دهباشی که دیده زور پسرش به هادی نمی رسد با اسلحه ی شکاری به طرف وی می رود که هادی متوجه شده و پا به فرار می گذارد و دهباشی هم به دنبال او می دود. هادی به طرف سوپرمارکتی می رود به این امید که در پشتی سوپرمارکت باز باشد (در پشتی همیشه باز بوده) ولی وقتی در را می کشد تا باز شود با در بسته ی پشتی روبرو می شود. در همین هنگام دهباشی با اسلحه ی شکاری در دست وارد سوپر مارکت می شود و اسلحه را به سوی هادی نشانه می رود که صاحب سوپر مارکت دستهای خود را جلوی اسلحه تا عرض شانه باز می کند تا جلوی دهباشی را بگیرد ولی دهباشی خیلی سریع اسلحه را از زیر دستهای صاحب سوپر مارکت برده و شلیک می کند. صاحب سوپر مارکت می گوید وقتی سرم را چرخاندم دیدم گلوله نصف جمجمه ی هادی را با خود برده و هادی را کشته است. دهباشی بعد از این عمل حیوانی با خوشحالی به بیرون می رود و از خوشحالی شلیک هوایی می کند و از محل دور می شود. پس از دستگیری, دهباشی گفته بود من در حالت طبیعی خود نبوده ام چون جانباز شیمیایی هستم. همه شنیده ها مشخص می کند و این در حالیست که دهباشی با نقشه ی قبلی دست به چنین کاری زده است. چرا با پسرش امده و هر دو مجهز به صلاح بوده اند و چرا می دانستند کجا باید هادی را پیدایش کنند.
مطمئنید واقعیه؟؟؟منبعش چیه؟؟؟کی گفته؟؟؟البته هر انسانی ممکنه خطا کنه.حتی جانبازا.
ممنون که به وبم سر زدید.با تبادل لینک موافقید؟؟؟
مطمئن باشید واقعی نبود نمی ذاشتم. اگر دوباره مطلب رو مرور کنید می بینید که هادی دوست خانوادگی مون بوده.